مد !!!

امروز چی مده ؟!؟!؟

چی رنگی ؟!؟!؟

چه طرحی ؟!؟!؟

چه جنسی ؟؟!؟!؟

حتی شده یه رفتار یه تیکه کلام یه برخورد یا یه سبک لباس پوشیدن مد بشه و

هزاران چیز ریز و درشت دیگه که حتی به ذهن کسی نمیرسه یا شاید فکر کردن

بهش هم مضحک به نظر بیاد و بعید نیست تو یه روز آفتابی تو یه خیابون شلوغ توی

ویترین یه مغازه با تفکرات مضحکتون برخورد کنید که روی تن یه مانکن جا خوش کرده

و از اون جالب تر برچسب قیمتشه و حتی باز هم جالب تر عاریف و تفاسیر فروشنده

محترم از اونه و چشمای براق و به وجد اومده از اون همه کلمات رویایی که شنونده

ها و خریداران مشتاق و کنجکاو رو راهی یه سفر رویایی به سرزمین های دور افتاده

خیالشون میکنه و در ناخودآگاهشون اون جنس رو پر کننده همه ی نواقص و کاستی

ها و کمبودهای وجودشون میبینند و در یک چشم به هم زدن با یک بسته حاوی

همون جنس دم در مغازه مذکور با جیبهای خالی و لبی خندان و سرمست از

خریدراهی منزل میشن !!! البته بعد از رسیدن به منزل و نگاه دوباره به شاهکار

خریداری شده متوجه کلاهی که یا زیر زانوشون اومده بوده و متوجهش نبودن میشن

واقعا مد باعث خرید میشه یا خرید باعث مد شدن ؟!؟!

وای به روزی که خرید کردن مد بشه !!!!

مد یک ابزار تکراریه ... که ممکنه حاصل سهل انگاری یک خیاط باشه یا شایدم حاصل

کم تجربگیه شاگردش !!

یا شایدم یه شوخی بوده که کم کم جدی شده !!!

ولی اینجور خلاقیت ها از همه بیشتر قشر لمپن و تازه به دوران رسیدرو هدف گرفته !

گروهی از مردم که ثروتشون با شعور و رفتارشون تناسب نداره !!! یک نئاندرتال

ثروتمند که خودشون میتونن یک طبقه خاص باشن ولی خودشون اینو دوست ندارن و

اون طبقه رو خالی و به طبقات مجاور و چه بسا خیلی بالا تر نقل مکان میکنن !!! بله

هرچه دور تر بهتر

بله طبقات حاصل از بی ثباتی اقتصادی حالا دارن جامعه رو دچار بی ثبتی فرهنگی

میکنن

و خیلی راحت با مهم ترین ابزار اجتماعی که همون پول هست در همه ی قسمتهای

ساختمان جامعه نفوذ میکنن و تا اونو تا مرز نابودی پیش نبرن دست بردار نیستن

و شاید مشکل اصلی هر جامعه ای اقتصاد باشه که اگه قابل کنترل و هدایت باشه

حاصلش رشد کلی اون جامعه هست چه از نظر رفاه و چه فرهنگ

کتاب گروه مشکل فرهنگ نیست مشکل اینه یک کتاب اگه هزار تومن قیمتش بره بالا

میشه گرون و غیر قابل خریدن ولی اگه یک لباس یا لوازم منزل یا هر چیز وارداتی

دیگه ای قیمتش حتی میلیونی بره بالا کسی همچین چیزی در موردش نمیگه و

همچنان قابل خریدنه ولی زمان میبره !!!

جامعه دقیقا مثل یک کارخونه عظیمه که اعضای اون مثل یک چرخ دنده بهم وصل

هستن حالا درسته بعضیا خاص تشریف دارن و مثل الماس میدرخشنو رولکسو ازین

چیزا ولی در اصل همه با هم در ارتباط هستن و اگه یک چرخ دنده برعکس بچرخه

خواه ناخواه موجب وقفه یا حتی از بین بردن حرکت میشه

بهتره درک درستی از خودمون

جامعمون

اطرافمون و اتفاقات حالا چه کوچیک یا بزرگ داشته باشیم

شاید خیلی از مشکلات حل شد

از قدیم گفتن کرم درخت از خودشه !!!

به امید روزای بهتر

و دلای روشن تر

حاصل از

از نور ایمان و امید

الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم